دل نوشته من
به نام خدا
ثانیه های عمرم در حال گذر است و من همچنان
اینجا....
دیروز تیک تاک های سرسام آور ساعت را
میشمردم. چند ثانیه ای از نگاهم افتاد .به
آنی ساعت با زبان تیک تاکی خود لب
گشود و گفت:چرا؟......
ساعت گفت چرا نادیده گرفتی مرا، حال آنکه در
ثانیه هایی چون حوادث روی می دهند.
گفت:
شاید در این ثانیه مرده باشد کسی و یا
شایدمتولد.و تو ای انسان ،بدان و آگاه باشکه تو
نیز در یکی از این ثانیه ها خواهی رفت.
ساعت داشت سخن می گفت که که ناگاه از
تیک و تاک افتاد .هر چه صدایش زدم
جوابی نداد .انگار دانست که سخنانش هیچ
کارساز نیست برای دل های پر از .....